-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 24 فروردینماه سال 1384 23:31
اینم تقدیم به اونی که زندگی من براش یه خواب رویایی بود . من براش یه دلقک و یه بازیچه بعشق چهره لیلی دل بیچاره مجنون شد ببوی سنبل زلفش دماغ عقل مفتون شد چو بلبل در گلستان سر زلفش همی نالم از آندم کز غم عشقش دلم چون غنچه پر خون شد همی گویم که درد دل به وصل او دوا سازم ولی میبینم از هجرش که درد دیگر افزون شد سر زلف سیه...
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 18 شهریورماه سال 1383 17:56
پرسه زیر باران : زیر باران راه رفتن خوب است وقتی که چتر و کلاه و بارانی بی فایده ترین مایملک دنیا برای توست.وقتی هیچ برگ پاییزی رنگینی زیر پایت خرد نمی شود بلکه بی صدا له می شود. وقتی که به موهای نامرتب و خانهُ نامرتب و کارهای نامرتب و نوشته های نامرتب فکر نکنی راه رفتن زیر باران خوب است. راه رفتن زیر باران خیلی خوب...
-
حوابم یا بیدارم
سهشنبه 6 مردادماه سال 1383 23:27
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 5 مردادماه سال 1383 22:50
وقتی تمام راههای پیش روت بن بسته وقتی پاسخ تمام سوالات خاموشیه وقتی قحطی مرد میشه و همه بهت نارو می زنن وقتی همه میون دورویی و تزویر گم میشن وقتی آدمها تجارت دل راه می اندازن وقتی عشق بازیچه یه مشت هوس باز میشه وقتی نمی تونی جلوی پایمال شدن حقی رو بگیری وقتی خودت هم به هوای نفست اسیری! وقتی هیچ کس و هیچ چیز منتظرت...
-
شب غریبی
دوشنبه 29 تیرماه سال 1383 20:35
شب غریبی است نمی دانم چرا همه جا نشانی از تو می یابم به آسمان نگاه می کنم درخشش ستارگان را می بینم و چشمان تو را به خاطر می آورم نسیم خنک شبانگاهی را حس می کنم و به یاد صدای تو می افتم خدای من چرا عشق باید با جدایی همراه باشد چرا همیشه عشق در شوق وصال جلوه گری می کند از این تنهایی دلم گرفت نمی دانم این حس چیست نمی...
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 20 تیرماه سال 1383 11:45
چشمانم در چشمانم خیره ماند و من مبهوت آینه ام را شکستم بهتم شکست و من دیگر هیچ نبودم......
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 3 خردادماه سال 1383 18:58
زمزمهای بنفشه می خوا بگم که زندگیم ارزونی نگاه تو تمومه غصه های من فدای اون خیال تو می خوام بگم که دوست دارم لبامو اتیش بزنی این دل بقرارمو لحظه به لحظه بشکنی بیا که من بشم فدایی راه خودت بیای که دنیا می دونه منم خاطرخواه خودت دلم می خواد که خنده ازصورت تو جون بگیره گریه ای هم اگه با شه توشادیات زود بمیره اما می دونم...
-
دلم برای کسی تنگ است
شنبه 2 خردادماه سال 1383 12:52
که آفتاب صداقت را به مهمانی گلهای باغ می آورد و گیسوان بلندش را به بادها می داد و دستهای سپیدش را به آب می بخشید. دلم برای کسی تنگ است که چشمهای قشنگش را به عمق آبی دریای واژگون می دوخت و شعر های خوشی چون پرنده ها می خواند. دلم برای کسی تنگ است که همچو کودکی معصوم دلش برای دلم می سوخت و مهربانی را نثار من می کرد دلم...
-
غم ای یادگار شکست و ناکامی های من،
شنبه 2 خردادماه سال 1383 12:51
غم ای وارث دردهای گذشته ام، راستی چرا خانه دلم را ترک نمی کنی ؟ آخر بگو ببینم آیا جاودانه در زوایای تاریک دلم مدفون خواهی شد یا جای خود را کمی هم به خنده و نشاط خواهی داد. غم ای یادگار خاطرات گذشته ام ای باز مانده سر گذشتهای به درد آلوده ام آخر تو که همه جا را می شناسی آیا جای دیگری نخواهی رفت؟ از غم عشق چه می باید...
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 24 اردیبهشتماه سال 1383 23:08
اگر قبلا به من میگفتی که به زیبایی ها نگاه کن حتما به او ایمان خواهی آورد ... می پذیرفتم ولی حالا برای من زیبایی و عطر گل، وسیله ایست که در مسیر تکاملی چندین هزار ساله اش برای جذب حشرات برای تولید مثل بوجود آمده ... دیگر زیبایی حربه فریب طبیعت شده ... اگر میگفتی کره زمین را ببین که شرایط حیات بر روی آن فراهم شده ......
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 10 اردیبهشتماه سال 1383 00:21
بوی عیدی بوی توپ بوی کاغد رنگی بوی تند ماهی دودی وسط سفره نو بوی یاس جا نمازه ترمه مادر بزرگ با اینها زمستونو سر می کنم با اینها خستگیمو در می کنم شادی شکستن قولک پول وحشت جمع شدن سکه عیدی ازشمردن زیاد بوی اسکناس تا نخورده لای کتاب با اینها زمستونو سر می کنم با اینها خستگیمو در می کنم فکر قاشق زدن یه دختر چادر سیاه...
-
چه زود گذشت......
پنجشنبه 3 اردیبهشتماه سال 1383 12:34
چه زود گذشت...... چه زود گذشت برای هم بودن و برای هم سوختن چه زود گذشت بی قراری دیدارمان چه زود داستانت از درخشش نوازش به تیرگی بی مهری عادت کرد و لبخند غبار سایه سردی از جلوه بودنت را نشانم داد چه زود کوچه باغهای خاطرات را فراموش کردی چه زود قرارمان را آفت پژمردگی زد چه زود در بیشه تو آهوی سرگردانی که به توپناه آورده...
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 30 فروردینماه سال 1383 19:18
این شعر بسیار زیباست قول میدم خوشتون میاد امروز نه آغاز و نه انجام جهان است ای بس غم و شادی که پس پرده نهان است تو رهرو دیرینه سر منزل عشقی بنگر که زخون تو به هر گام نشان است آبی که براسود زمینش بخورد زود دریا شود آن رود که پیوسته روان است از روی تو دل کندنم آموخت زمانه این دیده از آن روست که خونابه فشان است دردا...
-
نشانه عاشقی!...
سهشنبه 19 اسفندماه سال 1382 21:40
سلام ؛ هیچ می دونستید که یکی از نشونه های عاشق شدن گریه کردنه؟!!!! من خودم هم نمی دونستم! ولی بعضی ها ( مخصوصا آقا پسرا ) بر این اعتقادند که اگه یکی بی خودی گریه کنه یعنی عاشق شده ( و در نتیجه چون دخترا خیلی احساساتی هستند و زود گریشون می گیره همیشه عاشقند...!!!!) شاید این چیزی که می خوام بگم برای پسرها و بعضی از...
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 13 اسفندماه سال 1382 15:42
دوستان دوباره سلام امیدوارم حالتون خوب باشه من از امروز دوباره میام تا شب که یه چیز گیر بیارم خدا نگهدار
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 28 آذرماه سال 1382 11:09
سلام به همه دوستای خوبم امیدوارم همه شما حالتون خوب خوب باشه از کسایی که میان به وبلاگ من سر میزنن ممنونم مخصوصا از دنیا جون . مهرداد .ستاره . و و بقیه کسایی که منو مورد لطف خودشون قرار میدن یک سری از دوستا ن از من درخواست لینک کردن که اگه ادرسشونو برام بفر ستن ممنون میشم هر کی به منم لینک بده منم بهش لینک میدم
-
چراغ چشم مرا بی تو روشنایی نیست
پنجشنبه 27 آذرماه سال 1382 20:47
ز فراق سینه سوزت غم سینه سوز دارم قسم ای گلم که بی تو٫ نه شب و نه روز دارم به دو گونه ی لطیفت ٫به دو چشم اشک ریزم که به راه عاشقی ها٫ زبلا نمی گریزم به تو ای فرشته ی من ٫ گل من ٫ ستاره ی من که جدایی از تو باشد ٫غم جاودانه ی من چو تو در برم نباشی ٫ غم بی شمار دارم تو بدان که با غم تو ٫غم روزگار دارم
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 27 آذرماه سال 1382 20:38
بی تو مهتاب شبی باز از آن کوچه گذشتم همه تن چشم شدم خیره به دنبال تو گشتم شوق دیدار تو لبریز شد از جام وجودم شدم آن عاشق دیوانه که بودم در نهانخانه جانم گل یاد تو درخشید باغ صد خاطره پیچید عطر صد خاطره پیچید یادم آمد که شبی با هم از آن کوچه گذشتیم پر گشودیم و در آن خلوت دلخواسته گشتیم ساعتی چند بر آن جوی نشستیم تو همه...
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 24 آذرماه سال 1382 00:01
یاحق سلام از این کرم منو ببخشید نمی دانم پس از مرگم چه خواهد شد نمی خواهم بدانم کوزه گر از خاک اندامم چه خواهد ساخت ولی آنقدر مشتاقم گلویم سوتکی باشد بدست طفلی خردوبازیگوش که او یکریزو پی درپی دم گرم خودش را در گلویم سخت بفشارد و خواب خفتگان را آشفته سازد وهر دم بشکند این سکوت مرگبارم را. " دکترعلی شریعتی"
-
شعری از فریدون مشیری
پنجشنبه 20 آذرماه سال 1382 10:46
من امشب تا سحر خوابم نخواهد برد همه اندیشهام اندیشهی فرداست . وجودم از تمنای تو سرشار است زمان- در بستر شب- خواب و بیدار است هوا آرام، شب خاموش، راه آسمانها باز... خیالم چون کبوتر های وحشی می کند پرواز... رود آن جا که میبافند کولیهای جادو گیسوی شب را همان جاها که شبها در رواق کهکشانها عود میسوزند همان جاها که...
-
غم ای یادگار شکست و ناکامی های من،
پنجشنبه 13 آذرماه سال 1382 20:43
غم ای یادگار شکست و ناکامی های من، غم ای وارث دردهای گذشته ام، راستی چرا خانه دلم را ترک نمی کنی ؟ آخر بگو ببینم آیا جاودانه در زوایای تاریک دلم مدفون خواهی شد یا جای خود را کمی هم به خنده و نشاط خواهی داد. غم ای یادگار خاطرات گذشته ام ای باز مانده سر گذشتهای به درد آلوده ام آخر تو که همه جا را می شناسی آیا جای دیگری...
-
زندگی سه چیز است،
چهارشنبه 12 آذرماه سال 1382 12:00
زندگی سه چیز است، اشکی که خشک میشود ، لبخندی که محو میشود، و یادی که در ، دیار فراموشی باقی می ماند. زندگی رنج و آرزوست ، پس برای رنج صبور باش و بر آرزو لبخند بزن.
-
سهراب سپهری
سهشنبه 11 آذرماه سال 1382 21:47
به نام حق به نام آنکه دوستی را آفرید، عشق را ، رنگ را ... به نام آنکه کلمه را آفرید. و کلمه چه بزرگ بود در کلام او و چه کوچک شد آن زمان که میخواستم از او بگویم. که هر چه بود، پیش از هر کلامی، خودش گفته بود. باید این واژه های کوچک را شست. سالهاست دچارش هستم. و چه سخت بود بیدلی را ، ساختن خانه ای در دل. و این دل...
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 11 آذرماه سال 1382 21:17
هر کس میاد تو اگه نظر نده دعا می کم کچل بشه
-
فریدون
سهشنبه 11 آذرماه سال 1382 21:05
بگویید که بر گورم بنویسند زندگی را دوست داشت ولی آن را نشناخت مهربون بود ولی مهر نورزید طبیعت رادوست داشت ولی از آن لذت نبرد در آبگیر قلبش جنب و جوش بود ولی کسی بدان راه نیا فت در زندگی احساس تنهایی می نمود ولی هرگز دل به کسی نداد و خلاصه بنویسید زنده بودن را برای زندگی دوست داشت نه زندگی را برای زنده بودن زنده یاد...
-
تشکر از دوستان
سهشنبه 11 آذرماه سال 1382 21:01
سلام از همه دوستانی که منو شرمنده خودشون کردنو تولد منو توسط تلفن ایمیل و نامه هم یاد آوری هم تبریک گفتن ممنونم
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 11 آذرماه سال 1382 20:51
سلام دوستای خوبم اره منم اسباب کشی کردم امیدوارم این وبلاگ باعث دوستی های زیادی بشه